شب چله سیستانیها؛استعمارغرب حتی به شب چله هم رحم نکرد/گرینویچ بجای"نیمروز"؛ارتباط کریسمس با شب چله ,یلداو کریست؟؟!!
کد خبر : 1081
استعمارغرب حتی به شب چله هم رحم نکرد/گرینویچ بجای"نیمروز"؛ارتباط کریسمس با شب چله ,یلداو کریست؟؟!!
در باب شب یلدا وآداب ورسوم آن مطالب بیشماری خوانده اید من می خواهم برایتان یک موضوع تامل برانگیز را بگویم تا بیشتر به نقشه های فرهنگی استعمارفکر کنیم وبدانیم که استعمار پیرانگلیس واستعمار نویعنی امریکا چگونه رسوم خودمان را با کمی بزک وآرایش وتحریف با قدرت رسانه ای به خورد جهانیا ن ازجمله خودمان ولی بنام فرهنگ غرب می دهند.در سالهای دور وقتی به دنبال تشکیل "بنیادنیمروزسیستانیها"بودم متوجه شدم که "نیمروز"صرفا به معنای وسط روز نبوده است بلکه در اصل نیمروز به معنای میانگاه جهان باستان بوده است.))در توضیح بیشتر این پدیده باید گفت که مردمان باستان همواره برای اندازهگیریهای تقویمی و جغرافیایی، همانند امروزه به یک نصفالنهار مبدأ نیاز داشتهاند که که معمولاً آنرا با میانگاه جهان، یعنی میانه همه سرزمینهای مسی شناخته شده، تطبیق میدادهاند. این تطبیق گاهی با ناحیه اوجین» در هند (پاکستان امروزی)، گاه با شهر بابل در بینالنهرین و گاهی، آنگونه که استاد پرویز اذکایی نقل کرده است (مجله فرهنگ، پاییز ۱۳۶۷، ص ۱۲۵) با نصفالنهاری که از قلعه استوناوند» در شمال گرمسار میگذشته، برابری میکرده است. نصفالنهار یادشده اخیر، تقریباً معادل است با نصفالنهاری که امروزه با طول جغرافیایی ۵/۵۲ درجه شرقی مبدأ رسمی کشور شناخته میشود. (در تداول عموم، به اشتباه تصور بر این است که نصفالنهار مبدأ از شهر تهران میگذرد).انتخاب سیستان بعنوان میانگاه جهان، علاوه بر اینکه نشانه دستیابی به دانش لازم بوده است؛ نشاندهنده این واقعیت است که ظاهراَ اندازهگیریهای جغرافیایی و تقویمی حتی در آن زمان نیز جنبه بینالمللی بخود گرفته بودهاند و لازم بوده است تا ناحیهای به عنوان مبدأ انتخاب شود تا مورد پذیرش مردمان دیگر کشورها قرار گیرد.سرزمین نیمروز (سیستان/ زَرَنگ/ زاولستان) با نجوم و بویژه با گاهشماریهای ایرانی پیوندی عمیق و دیرینه دارد. نامهای گوناگون این سرزمین از کارکردهای نجومی آن برخاسته است. نامواژه زاول/ زابل» با رسیدن خورشید به سمتالرأس و اندازهگیری آن به عنوان مبدأ شبانروز در پیوند بوده و بعدها واژه مِزوَله» به معنای شاخص خورشیدی» از همان ریشه برگرفته شده است. نامواژه زرنگ» (در فارسی باستان هخامنشی زَرَکَه») ظاهراً با درنگ» و زمان» مرتبط است و از همه مهمتر نامواژه نیمروز» از این باور و آگاهی کهن سرچشمه میگیرد که خط نیمروزان» یا نصفالنهار مبدأ از این ناحیه عبور میکند.اما یکی از جالبترین و شگفتانگیزترین نقاطی که مردمان باستان به عنوان میانگاه جهان، انتخاب کردهاند؛ سرزمین سیستان یا نیمروز بوده است. آگاهیهای علمی امروزی نیز به ما ثابت کرده است که براستی نیمروز در میانگاه نیمکره شرقی واقع شده است و فاصله آن تا جزایر کوریل» در اقیانوس آرام (آخرین ناحیه مسی شرقی) به اندازه ۹۰ درجه و فاصله آن از غرب تا جزایر آزور» در اقیانوس اطلس (آخرین ناحیه مسی غربی) نیز به اندازه ۹۰ درجه است. به عبارت دیگر هنگامی که خورشید در سیستان به میانگاه آسمان میرسد؛ در شرق جهان، خورشید در حال غروب و در غرب جهان در حال طلوع است. به دیگر سخن هنگامی که سراسر جهان در روشنایی روز بسر میبرد؛ در سیستان هنگام ظهر یا نیمروز» است. انتخاب این سرزمین به اندازهای بر بنیادهای دقیق علمی استوار بوده است که براستی امروزه از شیوههای این اندازهگیری دقیق اطلاعی در دست نیست. ظاهراً به نظر میآید که با توجه به گستردگی بسیار زیاد این ناحیه ۱۸۰ درجهای، اندازهگیریها نه با شیوههای ژئودزی و زمینپیمایی، بلکه با محاسبات ناشناخته نجومی انجام میشده است.از واژه نیمروز/ نیمروزان» بعدها عبارت عربی نصفالنهار» ساخته شد که عیناً ترجمان همان واژه است. اما در دو سده گذشته و همزمان با کمتوجهی ما به سنتهای دانش و فرهنگ گذشته، کارکرد سیستان به عنوان مبدأ نصفالنهار جهانی، تغییر یافته و این مبدأ یکبار به شهر پاریس و بار دیگر به گرینویچ انگلستان برده شد.منابع کهنی که نیمروز را به عنوان میانگاه جهان یاد کردهاند، متعدد هستند که در اینجا به چند نمونه آن اکتفا میشود. نخست کتاب تاریخ سیستان از سده پنجم هجری که در آن آمده است: اما حکمای عالم جهان را بخشش کردند بر برآمدن و فرو شدن خورشید به نیمروز. و حد آن چنان باشد که از سوی مشرق، از آنجا که خورشید به کوتاهترین روزی برآید و از سوی مغرب، از آنجا که به بلندترین روزی فرو شود و این علم به حساب معلوم گردد» (تاریخ سیستان، تصحیح محمدتقی بهار، ص ۶۶؛ تاریخ سیستان، ویرایش جعفر مدرس صادقی، ص ۱۰).
منبع دیگر، کتاب احیاءالملوک از سده یازدهم هجری است که در آن از جمله علتهای نامگذاری نیمروز چنین آورده که: ابوالفرج بغدادی گوید حکما جهان را به دو بخش کردهاند از طلوع آفتاب تا غروب، این بقعه را نیمه یافتند» (ملکشاه حسین، ص ۱۷). در این عبارت، بخصوص یادکرد از بقعه» که میتواند دلالت بر وجود بنا یا سازهای خورشیدی- تقویمی کند، قابل توجه است.
وقتی به این منابع به دقت نگاه کنیم می بینیم که با چه زیرکی وپررویی خط گرینویچ” را جایگزین نیمروز” کردند وگرنه امروز تمام شبکه های خبری دنیا درکنار ساعت محلی خود باید می گفتند ساعت جهانی به وقت سیستان(نیمروز).ولی حیف.در همین گیروداروجدل باخودم بودم که در کنار نوشتن مقاله ای درخصوص آداب ورسوم سیستانیها در شب چله ویلدا دربین نیمروزنشین ها به موضوعی برخورد کردم که در کتاب ابوریحان بیرونی درمورد نامگذاری ماههای ایرانی اشاره به این شده بود که مهندس ابوسعید سجزی که قرن ها قبل ازگالیله اعتقاد به کروی بودن وگردش زمین داشت؛آغاز ماه های سیستان را از "کریست "شروع کرده است واز قضا درآن گاهشمار"دی" می باشد وباخودفکر کردم چه ارتباطی بین"کریسمس"به معنای میلاد مسیح وشب چله ویلدای ما وجود دارد؟ایا این یک امری اتفاقی هست ویا اینکه مثل گرینویچ ونیمروز وآن موضوع سوال برانگیز؛اینبار نیز یک شیطنتی وجود دارد.بنابراین گفتم مثل موضوع نیمروز با استفاده از منابع موجود ومقاله های علمی بزرگان واساتید بدون دخل وتصرف مواردی را نقل کنم وقضاوت را به شما مخاطبین عزیزواگذار کنم
بسیاری از باورمندان به کیش های مختلف نیز به شب چله مفهومی دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار میآمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه میدهد. فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند.
به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه میگیرد.نخستین روز زمستان در نزد خرمدینان پیرو مزدک سخت گرامی و بزرگ دانسته میشد و از آن با نام خرم روز» یاد میکرده و آیینهایی ویژه داشتهاند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی نوسرذه» به معنای سال نو» در پیوند است.شب نخستین روز دی ماه، شب یلدا است ، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال. واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر، میترا) و رومیان آن را ناتالیس انویكتوس» یعنی روز تولد مهر شكست ناپذیر» نامند.زایش خورشید و آغاز دی را، آیین ها و فرهنگ های بسیاری از سرزمین های كهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزی كه خورشید از چنگ شب های اهریمنی نجات می در لغت نامه دهخدا درباره این سنت كهن چنین آمده است
یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی» و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می كرده اند، از این رو، بدین نام نامیده اند. باید توجه داشت كه جشن میلاد مسیح كه در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق، در اصل جشن ظهور میترا بوده كه مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند.
آیین و جشن شب یلدا یا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامی سرزمین كهنسال ایران و در بین همه قشرها و خانوارها برگزار می شود.یلدا را همچنین می توان جشن و گردهمایی خانوادگی دانست. در شب یلدا خویشاوندان نزدیك در خانه بزرگ خانواده گرد می آیند. به بیانی دیگر، در سرمای آغازین زمستان، دور كرسی نشستن و تا نیمه شب میوه و آجیل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش كردن از ویژگی های شب یلدا است.
برگزاری مراسم یلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آیینی خانوادگی است و گردهمایی ها به خویشاوندان و دوستان نزدیك محدود می شود. در كتاب ها و سندهای تاریخی به برگزاری مراسم شب یلدا اشاره ای نشده است. ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی ماه كه آن را خرم روز نامند، در دستگاه حكومتی و پادشاهی یاد می كند. كه می توان دلیل آن را خانوادگی و همگانی بودن جشن یلدا دانست.نکته پایانی اینکه پیشنهادبنیادنیمروزسیستانیها این است که محققین واهل فن در این مسئله تفحصص وبررسی نمایند وگزارش فرمایند که ایا همانگونه که انگلیس"گرینویچ"را جایگزین"نیمروز"ما نمود در خصوص"کریسمس و" کریست" وجشن دیماه ما و"دی"درباورایرانیان باستان با نامگذاری روزها بنام دی و"یلدا"با میلاد تعین شده از سوی غربی ها در فرهنگ غربی ارتباطی وجود دارد یا اینکه این موضوعی بی ربط واتفاقی می باشد.اگرچه بنده باورمندم که:از دس ای کته کله گو ارچیزه ور میایه له له جو))بنیادنیمروزسیستانیها@nimroozonline
عبدالقدیر کریمی معاون استاندارمطرح کرد؛ بنیاد نیمروز سهم بسزایی در ایجاد نشاط اجتماعی دارد
دفترنمایندگی بنیادنیمروزسیستانیها(زابلی وبلوچ) در شهرستان گنبدکاووس افتتاح شد
شب ,نیمروز ,روز ,چله ,یلدا ,مبدأ ,شب چله ,شب یلدا ,است که ,به معنای ,بوده است ,بجای نیمروز ؛ارتباط ,نیمروز ؛ارتباط کریسمس ,آخرین ناحیه مسی
درباره این سایت